خبرگزاری مهر؛ گروه مجله: سومین پنجشنبه مرداد ماه ۱۴۰۲ رسیده و وقت مرور آنچه گذشتهای هفته گذشته شده است. بدون مقدمهچینی و زیادهگویی، برخی از تیترهای پر سر و صدا و مهم هفت روز اخیر را اینجا مرور کردهایم:
بیایید خوشبین باشیم؛ عشق به «خدمت» موج میزند
در حالی که چند روزی از پیشثبتنام دور جدید مجلس شورای اسلامی گذشته است حدود ۲۰ هزار نفر در این آوردگاه بزرگ نامنویسی کردهاند. بد نیست یادآوری کنیم که دوره گذشته حدود ۱۳ هزار نفر برای ورود به مجلس پیشگام شده بودند.
خوشبینانهترین تحلیل این است که عده زیادی به اصلاح وضع موجود امیدوارند و در خودشان این توان و انگیزه و تخصص و تعهد را میبینند که بتوانند مشکلات مردم را حل و فصل کنند. اما دیدگاه و سوال واقعهبینانهتر این است که غیر از صندلیهای چرمی مجلس واقعاً راه دیگری برای خدمت به مردم نیست؟ مسئولیت مگر نباید پردردسر و پرزحمت باشد؟ مگر عقل سلیم نمیگوید سری که درد نمیکند را نباید دستمال بست؟ مگر شب و روز نخوابیدن برای خدمت نباید سخت باشد که هرکسی سراغش نرود؟ نمایندگی مجلس مگر لاتاری و قرعهکشی است که این همه طالب و عاشق و دلباخته دارد؟
اینکه عدهای برای رسیدن به کرسیهای بهارستان مبالغ نجومی خرج میکنند، سوال ایجاد میکند: «چه فعل و انفعالاتی بعد از نماینده مجلس شدن رخ میدهد که کسانی حاضر هستند چندین میلیارد خرج کند تا به ساختمان هرمی پایتخت برسند؟» بگذارید خوشبین باشیم! انشاالله این همان عشق به خدمت است که موجموج میزنند و فوجفوج میآیند...
زیرساخت ندارید؟ لیگ برتر را تعطیل کنید
لیگ جدید فوتبال شروع شد و حاشیههای آن یکی پس از دیگری به سوژههای داغ این روزها تبدیل شده است. از جا به جا شدن هفته اول این رقابتها به علت گرمای هوا گرفته تا برگزار شدن بازی پرسپولیس در ورزشگاه آزادی بدون تماشاگر! سرمربی پرسپولیس در نشست خبری بعد از بازی پرسپولیس با انتقاد به این ماجرا گفت: «خودمان را آماده کرده بودیم که بعد از ۲ قهرمانی در کنار هوادارانمان لیگ جدید را شروع کنیم که اعلام شد بازی بدون تماشاگر است. اگر واقعاً زیرساخت ندارید لیگ را یک سال تعطیل کنید.»
البته از گوشه و کنار اینطور به گوش میرسد که دلایل دیگری هم برای بدون تماشاگر شدن بازیها وجود دارد. فیفا اعلام کرده است که بازیهای لیگ برتر فوتبال باید با حضور بانوان باشد و گروهی این شائبه را مطرح میکنند که به علت مخالفت گروههای مختلف و عدهای نسبت به حضور بانوان در ورزشگاه و آماده نبودن زیرساختهای مرتبط، مسابقات بدون تماشاگر برگزار میشود؛ البته همه اینها در حالی است که نگاهی به وضعیت سکوهای ورزشگاه آزادی نشان میدهد، حال این میزبان کهنه رقابتهای فوتبالی واقعاً خوش نیست! باید دید تکلیف برگزاری سایر مسابقات چه خواهد شد و سازمان لیگ چگونه به این شائبهها پاسخ خواهد داد.
قانون با متقلبان است؛ تقلب کنید!
ماجرای ورود داوطلبان مظنون به تقلب در کنکور به دانشگاه و حاشیههای آن باعث یک حکم عجیب در چند روز گذشته شد. دیوان عدالت اداری طی حکمی انفصال از خدمت یک ساله رئیس سازمان سنجش را صاد کرد. دلیل؟ دلیل این بود که او حکم بازگشت موقت به تحصیل تعدادی از داوطلبان شبههدار کنکور را اجرا نکرده بود.
نتایج کنکور به چند دلیل میتواند شبهه دار اعلام شود، یکی آنکه ممکن است سوابق تحصیلی داوطلب با رتبه وی همخوانی نداشته باشد، یا اینکه پاسخنامهاش در سوالات منفی شباهت غیرمتعارفی با دیگر پاسخنامهها داشته باشد که به آن کلید تقلب میگویند و دلیل سوم، گزارش موثق دستگاههایی مثل فراجا و وزارت اطلاعات است.
بر اساس قانون، فردی که داوطلب آزمون سراسری است اگر از سه دلیل بالا، دو دلیل را در پرونده خود داشته باشد، به عنوان داوطلب شبههدار شناخته شده و باید آزمون مجدد بدهد. اگر درصدهای کسب شده در آزمون مجدد حدود ۲۵ درصد درصدهای آزمون اصلی را احراز کند، نمره کنکور وی قبول و در غیر این صورت به عنوان متقلب شناخته شده و طبق قانون از تحصیل در دانشگاه منع میشود.
ماجرای تحصیل حدود هزار دانشجو که شبهه تقلب درباره آنها وجود دارد چند هفتهای است که خبرساز شده و نهادها و سازمانها و چهرههای مختلف، درباره آن اظهار نظر میکنند؛ اما عجیبترین خبری که پخش شد این بود که رئیس سازمان سنجش به دلیل آنکه بازگشت موقت به تحصیل این افراد را اجرایی نکرده بود، به علت عدم توضیح در این باره مشمول انفصال از خدمت شد.
از پیشنهاد حذف کنکور عمری میگذرد و مافیایش روز به روز گردن کلفتتر میشود. تلاش کردند جلوی تقلبها را با روشهای مختلف بگیرند، اینترنت را مختل کردند، دفترچه سوالات را تغییر دادند و چندین راه دیگر را در پیش گرفتند اما ماجرای تقلبها ادامه دارد. با این تفاسیر به نظر میرسد نباید نگران متقلبان باشیم. آنها بالاخره کار خودشان را میکنند و راهی بهترین دانشگاهها میشوند، حتی اگر شناسایی هم شوند به تحصیل بازمیگردند و سر کلاس کنار همه آنهایی مینشینند که چند سال از جوانی و نوجوانی خود را خرج این آزمون کردهاند. نگران متقلبان نباشید، هوایشان را دارند، اگر دستتان میرسد شما هم تقلب کنید!
ضرب و جرح امانتهای بهشتی در بوشهر
اواسط هفته بود که انتشار فیلمی از ضرب و جرح کودکان معلول ذهنی توسط کارکنان یک مرکز توانبخشی در بوشهر، اعصاب همه را خرد و خاکشیر کرد، فیلمی که بچههای بیدفاع و معصوم و کمتوان، مظلومانه به باد کتک کسانی گرفته شدهاند که برای مراقبت و به عنوان امانت به دست آنها سپرده شده بودند.
پس از انتشار این فیلم در خبری گفته شد این اتفاق تلخ مرداد سال گذشته رخ داده و همان موقع این فرد اخراج شده است اما با پیگیری خبرنگاران مشخص شد این فرد تا دو هفته قبل در این مرکز مشغول به کار بوده و به خاطر دزدی اخراج شده است نه ضرب و جرح معلولان ذهنی! حجم گسترده اعتراضها به این ماجرا باعث شد دستور بازداشت این فرد صادر و مجوز این مرکز برای ادامه نگهداری این امانتهای بهشتی باطل شود.
این خبر تلخ، بار دیگر سختی و حساسیت کار با افرادی که دچار معلولیت هستند را مشخص کرد؛ گرچه این اقدام ناشایست و غیرانسانی غیر قابل توجیه است اما باید بررسی کرد آنها که در این شغل خدمت میکنند، به تناسب سختی کار از مزایای خاصی بهرهمند میشوند، زندگیشان تأمین است تا بتوانند صبر و محبت خود را برای توانبخشی خرج کنند یا اینکه مسئولان نسبت به کار سختی که این افراد بر عهده دارند چشم فرو بستهاند؟
خرابآبادی به اسم خلازیر
این هفته خبری به سرعت روی خروجی خبرگزاریها قرار گرفت که باعث انتقاد شدید به شهرداری تهران شد؛ غافل از آنکه شهرداری تهران پس از سالها جرأت این را پیدا کرد که به سراغ تخریب ساختمانهای بدون مجوز برود و بالاخره تهران دستور تخریب چندین ساختمان در منطقه خلازیر که بارها تذکرهای مختلفی را دریافت کرده بود، صادر شد.
نکته اینجا بود که در مسیر اجرای این دستور، به علت تخریب غیر اصولی یک ساختمان چند ساختمان دیگر باعث دومینو وار تخریب شدند و در این اتفاق تلخ، ۶ شهروند که دو تن از آنان کارکنان شهرداری و دو تن از مأموران نیروی انتظامی بودند جان خود را از دست دادند.
جای شکرش باقی بود که این ساختمانهای ناایمن پیش از آنکه کسی در آن سکونت پیدا کند تخریب شدند. روشن است که اگر جلوی این ساخت و سازها گرفته نشود و خانوادههای درمانده از قیمت بالای مسکن در پایتخت به آنها پناه ببرند و دست طبیعت با زلزلهای یا دست حساب و کتابهای مهندسی و عمرانی قطعاً اتفاقهای ناگوارتری را رقم خواهد زد.
بانکداری اسلامی، به زائر اربعین وام ندهد سنگینتر است
اربعین نزدیکتر میشود و دوباره ماجرای ارائه تسهیلات بانکی به زائران داغ شده است. سال گذشته اعلام شد به هر نفری که از طریق مرزهای زمینی از کشور خارج میشود و در سامانه سماح ثبتنام کرده باشد وامی پرداخت میشود اما آمار و مشاهدات نشان میدهد این وام به برخی پرداخت شد و به خیلیها نه!
امسال نیز یکی از بانکها با تبلیغات گسترده اعلام کرد وامی به مبلغ ۱۰ میلیون تومان به زائران پرداخت میکند؛ اما شرایط این وام آنقدر عجیب بود که صدای زائران درآمده است، زائرانی که البته با وام و بیوام خودشان را به عشق زیارت عتبات به مقصد خود میرسانند اما جزئیات نحوه ارائه این وام به جای ایجاد امیدواری، حاشیهساط شده است.
ماجرا از این قرار است که هر نفر باید دو و نیم میلیون تومان در حساب بگذارد تا وامی با سود ۲۳ درصد به او تعلق بگیرد و تا مدت ۶ ماه هم باید این وام را تسویه کند و وقتی اقساط را پرداخت کرد میتواند دو و نیم میلیون تومان را پس بگیرد. فارغ از آنکه درصد سودهای وامهای بانکی همیشه محل سوال بوده و امام و اگرهایی داشته، اینکه برای یک سفر زیارتی که اغلب مسافرانش گروه متوسط جامعه هستند ۲۳ درصد سود بانکی در نظر گرفته شده و دو و نیم میلیون تومان هم برای ضمانت بلوکه میکند، عجیب به نظر میرسد.
کافی است یک حساب و کتاب سرانگشتی کنیم، کسی که این وام ده میلیونی را بگیرد، تنها ۵ میلیون تومان نصیبش شده است، دو و نیم میلیون را که پیش خودش نگه داشته و دو و نیم میلیون هم که قرار است سودش را بگیرد. تعارف که نداریم! بانکداری اسلامی، به زائر اربعین وام ندهید، سنگینتر است! خدا را شکر گروه مرفه که برای سفر توریستی به این طرف و آن طرف دنیا سر میزنند، نیازی به وام که ندارند، ارز و یورو و دلار با قیمت دولتی هم دریافت میکنند. خدا را شکر!
مریوان میسوزد، خاکسترش را باد میبرد
سوختن و ساختن، حکایت سوزناک این روزهای جنگلهای مریوان شده است. هفتهای که گذشت خبرهای تلخ شعلههای آتش، از این جنگل زیبا به گوش میرسد. منطقه کوهستانی و صعبالعبور اطراف، باعث شده که خاموش کردن آتشی که به جان غرب کشورمان افتاده، سختتر شود. تجهیزات هوایی هم برای خاموش کردن آتشی به این وسعت کافی نیست؛ حرف ۳۰۰ هکتار جنگل در حال نابودی است.
قضیه آنجا تلختر میشود که مسئولان میگویند علت قطعی این حادثه، عامل انسانی است و ماجرا آنجا سوزناکتر میشود که مسیر تردد به این منطقه علاوه بر صعبالعبور بودن، هنوز پر از مینهای عمل نشده از زمان جنگهای تحمیلی است که هنوز خنثی نشدهاند. حالا هرروز که خبر سوختن مریوان را میخوانیم، میسوزیم و میسازیم و دعا میکنیم که تأمین تجهیزات برای رفع این موارد بحرانی روی میز اتاق جلسات مختلف و روی کاغذها باقی نماند.
شطرنجبازی که وزیر و شطرنجبازی که کیش و مات شد!
شطرنجبازان گرچه با توپ و تور و زور بازو سر و کار ندارند ولی ورزشان پر سرمایهداری و صدا و البته پر ادعاست؛ از آن ورزشهایی است که خیلیها در آن مدعی هستند که کسی حریفشان نیست و فقط در چند حرکت میتوانند طرف مقابلشان را کیش و مات کنند. اما «بردیا دانشور» در دام ادعا گرفتار نشد و در جریان جام جهانی شطرنج ۲۰۲۳ در ارمنستان توانست استاد بزرگ شطرنج روسیه را شکست دهد.
حالا که بحث شطرنج شد، بد نیست یادی کنیم از «سارا خادمالشریعه» شطرنجبازی که تا مدتی پیش برای ایران سرباز و اسب و فیل و وزیرش را حرکت میداد، اما افتخار مسابقه دادن زیر پرچم ایران را به خاطر پیوستن به پناهنده شدن به اسپانیا با ادعای حمایت از «زن، زندگی، آزادی» از دست داد ولی در اولین مسابقه خود شکست خورد و از دور مسابقات کنار رفت. چرخ گردون طوری چرخید که اولین حریف خادمالشریعه پناهنده مسلمانی از کشور اندونزی بود که با حجاب کامل در مسابقات شرکت کرد!
البته در ورقهای تاریخ از این موارد زیاد است؛ آنها که کشورشان را فروختند اما سرشان کلاه رفت و محکوم به شکست و فراموشی شدند؛ اما نه یادآوری نامهایی که از زیر پرچم ایران اسلامی رفتهاند لذتی دارد و نه یادآوری نام بازندگان...
لطفاً غیر از ویروس و لباس و ماشین، قوانین چینی هم وارد کنید
قانونی در چین تصویب شده که کودکان نمیتوانند در روز بیش از ۲ ساعت از گوشی و تبلت استفاده کنند. مجریان قانون گفتهاند با استفاده از سازوکارهای خاص متوجه میشوند چه کسانی از این قانون تخطی میکنند. البته این آمار در ایران کمی متفاوت است و کودکان در ایران فقط ۲ ساعت در طول روز گوشی دستشان نیست. نه خانواده و والدین حریف این نسل گره خورده به تکنولوژی میشوند نه سیستم خسته آموزشی و معلمها.
کسی هم نیست به جمهوری خلق چین بگوید که آتشها همه از گور خودش بلند میشود که از طرفی انواع و اقسام نرمافزار و سختافزار روز را تولید میکند و از طرف دیگر ویروسی در دنیا منتشر میکند که همه خانهنشین میشوند و آنلاین! حالا که بالانشینان و تصمیمگیران و سرمایهداران، از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را از چینیها میخرند و وارد بازارمان میکنند، کاش این تکنولوژی و قانون را هم وارد کشور کنند؛ بلکه بتوان کودکان را قدری از آسیبهای این گرداب خوش رنگ و جذاب نجات داد.
عذرخواهی ژاپن از آمریکا: ببخشید که با بمب اتمتان کشته شدیم!
«ژاپن در سالروز بمباران هستهای هیروشیما توسط آمریکا، روسیه را محکوم کرد!» این یک خط خبر میتواند خندهدارترین واکنش سالهای اخیر نسبت به اتفاق تلخ و واقعه ضدانسانی هیروشیما باشد.
ژاپن در حالی که یکی از بزرگترین جنایتهای جهان علیه مردم کشورش توسط ایالات متحده رقم خورده، یقه قاتل عیان گذشته مردمش را رها کرده و یقه متهم آینده و نامشخص را گرفته است. فکر کردن به این موضوع هم عجیب است که مگر میشود در سالروز حمله آمریکا به یکی از بزرگترین شهرهای ژاپن و کشته شدن انسانهای بیگناه به جای اینکه اقدام قاتل بالفعل محکوم شود قاتل بالقوه شماتت شود؟
وادادگی مسئولان ژاپنی در برابر این ظلم آشکار آمریکا به مردمشان آنچنان در پوست و خون همه مردم این کشور نهادینه شده است که حتی جرأت اعتراض به آمریکا را هم در خود نمیبینند. در کتاب «کاهنان معبد جینجا» نوشته «وحید یامینپور» به نقل از یک ژاپنی آمده است: «ما بمب اتم را دوست داریم چون این بمب اتم بود که به جنگ خاتمه داد! نمیدانم دقیقاً چه چیزی باعث شد هیباکوشا لحنش را عوض کند و چنین اعترافی بکند! انگار او با این جمله احساس و درک اصلی مردمش را بازگو میکند!»
با این روند گویا عجیب نیست اگر سالهای بعد ببینیم مردم ژاپن در سالگرد واقعه هیروشیما از آمریکا معذرتخواهی کنند که توسط بمب اتم آنها کشته شدهاند!
نظر شما